سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترانه ی دل
 

امروز و دیروز و روزهای گذشته ، فردا و پس فردا و فرداهای نیامده ، همه برایم یک رنگ اند و یک بو !

سال هاست که این شده زندگی من !

سال هاست که من و یک کوه بزرگ غم روی دوش هایم که نه من توان کندنش دارم و نه هیچ فرهادی !

محبوبک نه لیلی ست و نه شیرین ! و نه به دنبال هیچ مجنونی و هیچ فرهادی !

به زندگی ام عادت کرده ام ، دیگر قبول کرده ام که با وجود کوه روی دوش هایم هیچ زمانی توان ایستادنم نیست !

من پذیرفته ام که روزگار قطع نخاع ام کرده ! آری من می دانم که باید زندگی کنم و دم از ناامیدی نزنم

ولی ناامیدی همان امید است که بوی نا می گیرد از بس که می ماند ته دل ...

گاهی اوقات با خودم فکر می کنم که پدرم شناسنامه ام را دستکاری کرده ...

نمی دانم اعداد آن را باور کنم یا تعداد موهای سفیدم را ؟!!!


[ جمعه 90/12/5 ] [ 11:21 صبح ] [ میلاد ]

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
آرشیو مطالب
امکانات وب
?
فروش بک لینکطراحی سایتعکس